شعر انتظار
مولای ؛ وقت آمدنت دیر شد بـیــــــــــا
این دل در انتظار تـو پیـر شد بـیــــــــــا
دیدم به خواب امدی از جاده های دور
گفتم دلم ؛ خواب تو تعبیر شد بـیـــــــا
این جمعه هم گذشت ، ولیكن نیامدی
آیات غربتم همه تفسیر شد بـیـــــــــا
گفتی كه پاك كن دلت ازهرچه غیر ماست
قلبم به احترام تو تطهیر شد بـیــــــــا
هر شب به یاد خال لبت گریه می كنم
عكست میان آینه تصویر شد بـیــــــــا
در دفترم به یاد تو نرگس كشیده ام
نرگس هم از فراق تو دلگیر شد بـیـــــــــا