فاطیما

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اربعین

26 آبان 1395 توسط فاطیما

ای خفته در میانه صحرا ، بلند شو !                   مردند ماهیان لب دریا بلند شو !

سر روی نیزه رفته جلوتر تو هم بیا                     یا یار نیمه راه نشو یا بلند شو

طوفان اگرچه خیمه زد و کشتی ات شکست         ای پهلوی شکسته زهرا بلند شو !

در خیمه های سوخته دشت بی پناه شب            گوشواره مى کَنَد از جا، بلند شو!

نگذار پاى خسته به آن کوچه ها رسد                 سنگ جفا خورد به سر و پا، بلند شو!
مسلم، حبیب، اصغر و عباس، رفته اند                چیزى نمانده از سفر ما، بلند شو!
زینب! دوباره خطبه بخوان، اربعین رسید             موجى بزن به پهنه دریا، بلند شو!

 نظر دهید »

غدیر به روایت قلم

30 شهریور 1395 توسط فاطیما


غدير..
يعنى برادرى و محبت..
يعنى سر سپردن به همه ى خوبيها.

غدير..
يعنى جلوه ى عدالت و دين گرايى..
يعنى فرسايش ظلم و جاهليت..
يعنى ستودن سپيده ى عالم.

غدير يعنى موج درياها و زلال چشمه ى انسانيت.

غدير يعنى هزار برگ زيبا در نهال سبز ولايت.

غدير روزى است كه
آفتاب تيغه ى نورانيش را بر ساحل دلها كشيد؛
و گل محبت شكفت.

غدير يعنى قرآن؛
غدير يعنى آخرين پيامِ آخرين پيامبر صلى الله عليه و آله؛
و غدير يعنى عدالت؛

يعنى صلح؛
یعنى دين فراگيرى اسلام؛
يعنى سرنگونى ظلم؛

يعنى انتظار؛
يعنى فرج؛

و غدير يعنى مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف.

 نظر دهید »

امام علی ع ، مهماندار بهشت

29 شهریور 1395 توسط فاطیما

رسول خدا ص فرمودند: إنّ حلقة باب الجنّة من یاقوتةٍ حمراء علی صفائح الذهب فإذا دقّت الحلقة علی الصفحة، طنّت و قالت: یا علی.

وقتی شخص بهشتی کُوبه ی در بهشت که از یاقوت سرخ است را بر صفحه ای از طلا میکوبد، صدا و طنینی که از آن کوبه بلند می شود، صدای “یا علی” است .

در زدن نوعی رعایت ادب از سوی مهمان است ؛ کسی که به جایی وارد می ‏شود، حتی اگر در بسته نباشد، بهتر است در بزند، لذا وقتی مؤمنان میخواهند وارد بهشت شوند ، در می زنند.

????از مرحوم علاّمه طباطبایی ره نقل شده که درشرح این حدیث فرموده اند: معمولا وقتی میهمان به خانه‏ ای میرود، صاحب خانه را با نام صدا میزند. صاحب بهشت ومهماندار بهشت حضرت علی علیه السلام است. از این رو، صدای کوبه درب بهشت هم «یاعلی» است. به عبارت دیگر، هر کس به بهشت می رود، در سایه هدایت و رهبری این خاندان و مهمان این خاندان است و اگر این انوار طیّبه نبودند، کسی به بهشت راه نمی یافت.

امالی صدوق ، ص 351 . بحارالانوار ، ج 39 ، ص 235 . الامامه الالهیه ، ج 5 ، ص 203 .چهره ی درخشان قمر بنی هاشم ، ج 4 ، ص 89

 نظر دهید »

علی علیه السلام

28 شهریور 1395 توسط فاطیما

‍  علي شاه
عَلي ماه
عَلي راه
عَلي نَصْرُمِن الله
عَلي زِمزِمه ى هَر دِلِ آگاه
عَلي عِينِ يَقينْ است
عَلي بَر هَمه ى خَلْقْ اميرالْمؤمِنينْ است
عَلي كاشِفِ هَر غَم
عَلي بَر هَمه مَرْحَم
عَلي ذِكْرِ لَبِ عيسى بن مَرْيَم
عَلي هَستى خاتَم
عَلي بَرگِ بَراتِ هَمه ى خَلْقْ ز آتَش و جَهَنَّم
عَلي اصلِ وجودْ است
عَلي روى سُجودْ است
عَلي مَعدَنِ جودْ است
عَلي رازونيازْ است
عَلي سوزو گُدازْاست
عَلي مَحْرَمِ راز است
عَلي مُهرِ قبولي نَماز است
عَلي بَرْگ و بَراتْ است
عَلي حَجُّ زَكاتْ است
عَلي تَجَلّي صفاتْ است
عَلي بابِ نِجاتْ است
عَلي حَيّ و مَماتْ است
عَلي رَمْز عُبور و مُرور از روى صراط است
عَلي ساقي كوثَر كه هَمان آب حيات است
فَقَط حِيدَرِ كَرّار امير الْمؤمِنينْ است..

 

 نظر دهید »

علی علیه السلام

28 شهریور 1395 توسط فاطیما

روي عن سيدنا و مولانا رسول الله صلى الله عليه و آله، أنه قال في علي أمير المؤمنين عليه السلام:

علي

إمامُ الْمُتَّقِینَ

 و َناصِرُ الدِّینِ

و َقامِعُ الْمُشْرِکِینَ
و غَیظُ الْمُنافِقِینَ
 و زَینُ الْعابِدِینَ
و وَصِی رَسُولِ رَبِ‌ّ الْعالَمِینَ

علي
 پیشوای پرهیزکاران
 و یاری‌دهنده دین خدا است،
 و درهم کوبنده مشرکان
 و به خشم آورنده منافقان است،
 و زینت عبادت کنندگان
و جانشین رسول پروردگار جهانیان است.

 بحارالانوار، ج ٣٥، ص ٦٢

 نظر دهید »

شکر

25 شهریور 1395 توسط فاطیما

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

 نظر دهید »

حسین ...

21 شهریور 1395 توسط فاطیما

❤️ـــ۸ـــ۸ــــحسینـــــــ۸ـــ❤

هرگز دلم نمی کند از آسمان هبوط

من عاشقم که هیچ نمیترسم از سقوط.

“دکتر نوار قلب مرا با وضو بگیر”

دندانه های سینِ حسین اَند این خطوط

 نظر دهید »

حدیث روز

12 شهریور 1395 توسط فاطیما

قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : ثَلاثُ خِصال تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِی الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِی الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلی قَلْب سَلیم.
«کشف الغمّه، ج 2، ص 349»
امام جواد - علیه السلام - فرمود: سه خصلت جلب محبّت می کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردی در مشکلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنویات.

 نظر دهید »

شیخ صدوق

14 اردیبهشت 1395 توسط فاطیما

او در حدود سال ۳۰۶ در قم متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص حجت بن حسن (مهدی) هم‌زمان بوده‌است.
پدر شیخ صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای بزرگ شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن (مهدی) می‌زیسته و مورد احترام آن امامان بوده‌است (هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقین هستند)
دربارهٔ تولد شیخ صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر شیخ صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود.
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزدآن پادشاه شیعی و وزیر نامدار و دانشمندش صاحب بن عباد با احترام زیاد می‌زیست و ریاست روحانی شیعیان عصر به او رسید. وی سپس به شهرهای خراسان، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور حج و زیارت ائمه به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد دانشمندان از محضرش استفاده کردند و سپس به ایران بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری از دنیا رفت. شیخ صدوق ابن بابویه قمی، که یکی از علمای بزرگ شیعه است، به خاطر فشار حکومت در سخت گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از ایشان تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند. ایشان نیز کتاب مهم و معروف خود، من لا یحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.
نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان شهید اول، علامه مجلسی، این لقب شهرت نداشته است .

 نظر دهید »

حدیث امام موسی کاظم (ع)

13 اردیبهشت 1395 توسط فاطیما

در روايات آمده است بر اين كه شخصى به نام اميّة بن علىّ قيسى به همراه دوستش حمّاد بن عيسى بر حضرت ابوالحسن ، امام موسى كاظم عليه السلام وارد شد تا براى مسافرت ، از حضرتش خداحافظى نمايند.
اميّه گويد: همين كه به محضر مبارك آن حضرت رسيديم ، بدون آن كه سخنى گفته باشيم ، امام عليه السلام فرمود: مسافرت خود را به تاءخير بيندازيد و فردا حركت كنيد.
وقتى از منزل آن حضرت بيرون آمديم ، حمّاد گفت : من حتما همين امروز مى روم ؛ ولى من گفتم : چون حضرت فرموده است كه نرويد، من مخالفت دستور امام خود را نمى كنم .
سپس حمّاد حركت كرد و رفت و چون از شهر مدينه خارج گرديد، باران شديدى باريد و سيلاب عظيمى به راه افتاد و حمّاد در سيلاب غرق شد و مُرد؛ و در همان محلّ به نام سيّاله دفن گرديد.

 نظر دهید »

حدیث روز

12 اردیبهشت 1395 توسط فاطیما

امام على عليه السّلام فرمودند:

به احترام پدر و معلّمت از جاى برخيز، گرچه فرمان روا باشى.


غررالحكم و دررالكلم، ح 2341


روزمعلم گرامی باد

 نظر دهید »

عشق مادری ...

11 فروردین 1395 توسط فاطیما

شبی، پسری نزد مادرش که در آشپزخانه در حال پختن شام بود، رفت و یک برگه کاغذ را به او داد. مادر دست هایش را با حوله ای تمیز کرد و نوشته ها را با صدای بلند خواند. پسرش با خط بچه گانه نوشته بود:
صورتحساب:

کوتاه کردن چمن باغچه
۵ دلار
مرتب کردن اتاق خوابم
۱ دلار
مراقبت از برادر کوچکم
۳ دلار
بیرون بردن سطل زباله
۲ دلار
نمره ی ریاضی خوبی که امروز گرفتم
۶ دلار
جمع بدهی شما به من:
۱۷ دلار
مادر لحظه ای به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب فرزندش این عبارت را نوشت:
بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی
هیچ
بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم و دعا کردم
هیچ
برای تمام زحماتی که در این سال ها کشیدم تا تو بزرگ شوی
هیچ
بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازی هایت
هیچ
و اگر همه ی این ها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه ی عشق به تو هیچ است. وقتی که پسر آنچه را که مادرش نوشته بود را خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: «مامان دوستت دارم». آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت : قبلا به طور کامل پرداخت شده

 نظر دهید »

آنجا سال 11هجری ست، و اینجا 1425 سال بعد ....

20 اسفند 1394 توسط فاطیما

آنجا هجده ساله ای درد می کشد برای دین ….

و اینجا (بعضی) هجده ساله ها خودشان “درد می شوند” برای دین !

آنجا سال 11هجری ست،

و اینجا 1425 سال بعد ….

آنجا هجده ساله ای “حـجـابــ” می گذارد تا آزاد کند ☜دیـنش را از جهالت،

و اینجا (بعضی ) هجده ساله ها “حـجـابــ” برمیدارند تا آزاد کنند ☜دنیایشان را برای جهالت!

آنجا سال 11هجری ست،

و اینجا 1425 سال بعد …

آنجا تن هجده ساله ای شبانه دفن میشود تا معنا کند واژه حیـا را،

واینجا تن (بعضی ) هجده ساله ها شبانه روز ، عریان میشود تا خلق کنند! واژه هرزگی را .

آنجا سال 11هجری ست،

و اینجا 1425سال بعد …

آنجاصورت هجده ساله ای سیلی می.خورد ، ازبس که میماند پایِ امام زمانه اش!

و اینجا (بعضی )هجده ساله ها سیلی می.زنند به صورت امام زمانشان،از بس که می دَوَند دنبال شیطان نفسشان!

آنجا سال 11هجری ست،

و اینجا 1425 سال بعد…

آنجا هجده ساله ای پرپر شد تا امروز بشود الگوی زنان متدین شیعی،

اما؛

اینجا (بعضی ) هجده ساله ها بال بال می زنند تا الگو بردارند از زنان متحجر غربی …

آنجا سال 11هجری ست،

و اینجا 1425 سال بعد …

°●○°• و چقدر تفاوت است بین هجده ساله های آنجا و هجده ساله های اینجا…

 نظر دهید »

اللهم عجل لولیک الفرج ...

14 اسفند 1394 توسط فاطیما

 نظر دهید »

انتخابات

04 اسفند 1394 توسط فاطیما

 نظر دهید »

یا فاطمه زهرا !

02 اسفند 1394 توسط فاطیما

آمدند در خانه‌ی علی. می‌خواستند به زور از او برای خلافت ابوبکر بیعت بگیرند.

فاطمه گفت:” راضی نیستم بی‌اجازه‌ی من بیایید تو.” برگشتند، عمر عصبانی شد:” این کارها به زن نیامده، چوب بیاورید خانه‌اش را آتش بزنید/”

بعد هم داد زد:” علی اگر از خانه بیرون نیایی و با جانشین رسول‌خدا بیعت نکنی، خانه‌ات را آتش می‌زنم.” فاطمه بلند شد، رفت پشت در، گفت:” با ما چه کار داری!؟”

عمر انگار که حرف دختر رسول‌خدا را نشنیده باشد، فقط داد می‌زد:” آتش بیاورید.”

 نظر دهید »

یا فاطمه زهرا !

02 اسفند 1394 توسط فاطیما

مسجد جای نشستن نداشت، پر شده بود از زن و مرد. قرار بود عقد پسرعمو و دخترعمو خوانده شود. عقد علی‌بن‌ابی‌طالب و فاطمه دختر محمدرسول‌خدا. همهمه‌ای بود. پیامبر شروع کرد به صحبت. همه ساکت شدند.

قبل از خواندن خطبه گفت:” این افتخار فقط مال فاطمه است که صیغه‌ی عقدش را جبرئیل پیشاپیش خوانده. روبه‌روی صف ملائکه توی آسمان چهارم.”

 نظر دهید »

یا فاطمه زهرا !

02 اسفند 1394 توسط فاطیما

صدتا شتر سیاه آبی‌چشم که یارشان پارچه‌های کتانی اعلای مصری باشد با ده‌هزار دینار طلا، مهر فاطمه می‌کنم، او را به من بدهید. عبدالرحمن‌بن‌عوف می‌گفت. پیامبر ناراحت شد، رو کرد به او گفت:” فاطمه هنوز کوچک است. تازه انتخاب همسر او با خداست.”

همان جوابی بود که به ابوبکر، عثمان و عمر هم داده بود.

 نظر دهید »

یا فاطمه زهرا !

01 اسفند 1394 توسط فاطیما

برخیز اذان بگو به فراز حرم بلال
خیلی گرفته است دل مضطرم بلال

رفتی به مأذنه بگو از غربت علی
من را زدند پیش روی شوهرم بلال

قدری بلند تر! شنواییم کم شده
آسیب دیده است دوگوشم، سرم بلال

همسایه ها عیادتی از من نمیکنند
در بین شهر از همه تنهاترم بلال

مزد رسالت پدرم خوب داده شد
پا تا به سر کبود شده پیکرم بلال

یک تن نگفت اینکه کتک میخورد زن است
یک تن نگفت دختر پیغمبرم بلال
__________________

 نظر دهید »

یا فاطمه زهرا !

28 بهمن 1394 توسط فاطیما

مادر دو بخش است :
” ما ” و ” در ” . . . و قصه یتیمی “ما ” از کنار ” در ” شروع شد : 


ما هر چه میکشیم از بخش دوم است …او هرچه میکشد از بخش اول است.


 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

فاطیما

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حدیث
  • داستان های آموزنده
  • اخبار
    • انتظار
  • عفاف و حجاب
  • تبریک اعیاد
  • مناسبت ها
  • نکته اخلاقی
  • شعر
  • مهدویت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس